Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه سیاسی جهان نيوز: محمد مهاجری را اهالی رسانه به خوبی می شناسند. روزنامه نگاری که امروز با گرایشات بی ربط به اصولگرایی در حال فعالیت است در حالی که اصلاح طلبان تمام فعالیت ها و مواضعش را به اسم اصولگرایان به مخاطبان ارائه می دهند و ظاهر خود آقای روزنامه نگار هم از این موضوع خشنود است. فی الواقع و در کلام صحیح تر سیره و روش مهاجری را باید روش همان مرادش علی لاریجانی دانست که به اسم اصولگرایی آوازه دارند اما در در اظهار نظر و اعلام مواضع قرابت زیادی به اصلاح طلبان دارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حال این تغییر رویه و قرابت برای نفع بیشتر تشکیل شده و یا حاکی از یک تغییر نظر است خود جای بحث فراوان دارد. رسانه مطرح آنها یعنی «خبرآنلاین» به خوبی حکایت کننده خلاصه تفکر و مواضع  آنها در موارد عدیده است.

مهاجری در گفتگوی اخیر خود با روزنامه اصلاح طلب اعتماد که کما فی سابق تحت عنوان یک اصولگرا او را مطرح کردند، نتوانسته «روایت مردم» و بیان مشکلات صریح و صادقانه مردم را تحمل کند و نوک پیکان را به حاج حسین یکتا هدف گرفته است. رزمنده ای که از ایام دفاع مقدس، تا راهیان نور، تا قرارگاه خاتم الاوصیا(عج)، تا بنیاد برکت و تا همین «روایت مردم» چیزی به جز روحیه جهاد و اخلاص در وجودش برای حل مشکل نمی توان پیدا کرد.

هرچند باید به مهاجری حق داد چرا که دولت بی برنامه و البته مورد علاقه وی بعد از پنج سال امروز به این در آن در می زند تا بتواند جنازه برجام را با تنفس مصنوعی زنده نشان دهد. داد بی کفایتی مدیران ارشدش از اصولگرا و اصلاح طلب بلند شده و رئیس دولتش در اوج مشکلات برای تفریح با لباس آمریکایی به توچال می رود. برای حامیان رسانه‌ایشان هم مثل «مهاجری ها» چاره ای نیست جز آنکه به «روایت مردم» و راوی جهادی آن بتازند چون عملا کاری از آنان ساخته نیست.

بخش هایی از گفتگوی مهاجری با اعتماد را در ادامه خواهید خواند:

*اینکه دنبال تفکر سیاسی غالب بر صدا و سیما بگردیم خیلی نتیجه نخواهد داشت. صدا و سیما مثل گوشت قربانی و هر بخش از آن دست کسی است. می‌توان گفت یک حکومت ملوک‌الطوایفی است و هر کسی که قدرتی دارد، گوشه‌ای از آن را تصرف می‌کند.

*عملکرد صدا و سیمایی که هیچ برنامه‌ تماشایی غیر مسابقات فوتبال جام جهانی ندارد، قابل دفاع نیست. من خودم خیلی دوست دارم که برنامه‌های صدا و سیما را ببینم اما فقط می‌توانم با نوه‌هایم برنامه‌های کارتونی را ‌ببینم.

*اخیر یک آقایی را به نام آقای یکتا آورده‌اند و در برنامه‌هایی دولت را نقد می‌کنند. کلیپ این برنامه‌ها را که دیدم در مورد سوابق او سرچ کردم و یاد حکایتی افتادم. می‌گویند فردی که یک بغل نان خریده بود از جایی رد می‌شد. فقیری را دید که نشسته و گریه می‌کند، پرسید چرا گریه می‌کنی و بعد از اینکه فقیر گفت گرسنه‌ام، همراه او شروع به گریه کرد. فقیر گفت نمی‌خواهد گریه کنی تکه‌ای نان بده که من هم سیر شوم و گریه نکنم. فرد گفت اگر دلت بخواهد تا صبح هم برایت گریه می‌کنم اما نان نمی‌دهم.

*این آقای یکتا یک موسسه مالی و سرمایه‌گذاری پرپولی دارد که چندصد میلیارد تومان سرمایه آن است. خب به جای این برنامه‌سازی‌ها قدری نان به مردم بدهد که گریه نکنند. اینها ادا و اطوار اپوزیسیون درآوردن است.

*صدا و سیما خود را در حد یک دکه سیاسی تنزل داده است و نگرانم که اگر روزی یک فرد عاقل، خردمند و توانمندی مسوولیت این سازمان را به عهده بگیرد چطور باید این وضعیت را مدیریت کند. خیلی از سازمان‌ها در این مملکت عملکرد قابل دفاعی ندارند اما وضعیت صدا و سیما خیلی بد است و کاری برای آن نمی‌توان کرد.

*من معتقد هستم که رییس صدا و سیما باید رییس صدا و سیما باشد. اینکه هر گوشه و هر لقمه را به کسی بدهد آدم را یاد ٥٠٠ سال قبل می‌اندازد که هرکس مملکت را با سیاست‌های خود اداره می‌کرد.

*این علی‌عسگری نیست که مدیران را منصوب می‌کند. او به عنوان رییس سازمان بر آن تسلط و اتوریته ندارد بنابراین هر کسی که وارد این سیستم شود، خراب خواهد شد. هر فرد مستقل و متعهد و کاربلد هم در این سیستم تخریب می‌شود.

*بالاخره دستگاه‌های قدرتمندی وجود دارند که آدم‌های خود را به صدا و سیما تحمیل می‌کنند و شناختن آنها خیلی کار سختی نیست. العاقل یکفی بالاشاره.

*اینکه بگویم اصولگرایان صدا و سیما را هدایت می‌کنند قطعا توهین به اصولگرایان است چون این ملغمه که در آن جا می‌بینیم مدیریت اصولگرایان نیست. تندترین نگاه‌های اصولگرایی در صدا و سیما دیده می‌شود.

*کار دیگری که صدا و سیما انجام می‌دهد و بیش از مردم سر خود را شیره می‌مالد این است که می‌گویند مثلا ٩٨ درصد از فلان سریال خوش‌شان آمده است. نمی‌دانم این دیگ‌هایی که نظرسنجی‌ها را در آن می‌پزند، کجا بار می‌گذارند؟

*آنچه در جامعه دیده می‌شود با آنچه در صدا و سیما دیده می‌شود، کاملا متفاوت است و ربطی به علی عسگری ندارد. علی عسگری بسیار فرد اخلاقی و دوست داشتنی است.

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۵۷۴۲۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت دختران حاج قاسم از اصفهان تا خانه پدری

ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش می‌خواهیم غوغا به پا کنیم، می‌خواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری می‌کنیم؛ بهتر است این‌طور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با کارهای شما به خطر نمی‌افتد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش می‌خواهیم غوغا به پا کنیم، می‌خواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری می‌کنیم؛ بهتر است این‌طور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با دو تا بمب به خطر نمی‌افتد؛ تا زمانی که ما نوجوانان و جوانان به همراه مادران غیورمان در میدان هستیم، نمی‌گذاریم به وجبی از این خاک نگاهی چپ بیفتد.

زیارت کرمان پر از برکت و همراه با خاطرات خوش معنوی و زمانی برای همدلی است؛ در این هنگام آموختم که جز گفتن شکر در مواقع سختی چیزی بر زبانم جاری نباشد چراکه ما دختران حاج قاسم و پای کار این مکتب هستیم؛ سفرمان را از بهشت روی زمین اصفهان یعنی گلستان شهدا آغاز کردیم؛ ساعاتی پیش از حرکت همه با کوله پشتی‌های سبک اربعینی یکی یکی در خیمه جمع شدیم، بر سر مزار شهدای عزیزمان شهید زاهدی، خرازی، کاظمی و هم رزمانشان رفتیم و اذن رفتن خواستیم.

ساعت موعد فرا رسید و به سوی مقصد راهی شدیم؛ در طی مسیر با سربندهای یازهرا (س)، لبیک یا خامنه‌ای، یا علی‌اصغر و عکس‌هایی از شهیدان خرازی، همت، زین‌الدین، کاظمی و… را به شیشه اتوبوس زدیم تا وجود آن‌ها را کنار خودمان و در طول مسیر حس کنیم؛ کتاب می‌خواندیم، با همسفری‌ها درمورد شهدا، مکتب حاج قاسم، آرمان کشور و مواردی مختلفی صحبت می‌کردیم و سعی داشتیم بهتر به معنویات خود بپردازیم.

پنجشنبه صبح برای اقامه نماز جماعت بیدار شدیم، عجب صحنه‌ای بود و چه جمعیتی از استان اصفهان آمده بود، بیش از چهل اتوبوس و این لحظات آماده می‌شدیم برای آن اجتماع پرشور؛ چفیه‌ها را سر می‌کردیم و یکی یکی با نظم خاصی کنار هم و پشت‌سر هم می‌نشستیم. خادمان پرچم‌هایی با شعار «فلسطین کلید رمزآلود فرج است» و عکس زیبا حاج قاسم را به دست‌مان می‌دادند تا در مراسم با افتخار آن را دست گرفته و بالا ببریم.

همه جمع شدیم و معرکه بزرگ و حماسی مادر دختری در مصلی کرمان طنین گرفت؛ همه باهم یک صدا شعار می‌دادیم و می‌گفتیم: «حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست، وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد و…» عجب صحنه‌ای بود، چقدر دلنشین و پرغرور بود؛ آری باید بگویم که مردم و زنان میهن من چنین دلاوران غیوری هستند که همچون زینب کبری نمی‌گذارند علم این امت و ملت زمین بماند و خود به دل معرکه می‌زنند.

آرام آرم باید برای رفتن به بیت آماده می‌شدیم؛ بار خود را سبک کردیم، برای بغل دستی خود به یاد شهدا و با مداحی «حسین حسین میگیم می‌رویم کربلا» سربند برای هم بستیم، علم یا زهرا، یا مهدی و… را به دست گرفتیم، مداحی در باند پخش شد و پیاده‌روی ما از مصلی تا بیت آغاز شد؛ عجب قاب دشمن سوزی بود، عجب اتحادی بین‌مان موج می‌زد؛ چه مسیری را طی کردیم تا رسیدیم به بیت؛ آسمان اشک شوق می‌ریخت، خیابان‌ها بوی خاک و گل گرفته بودند، جمعیت دو هزار نفره ما ازدحامی را به وجود آورده بود که جای سوزن انداختن نداشت...

به بیت‌الزهرا (س) رسیدیم، جایی که حاج قاسم آن را به عشق حضرت فاطمه ساخت و در آن برای پرورش امت و اسلام، مراسم و فعالیت‌های مختلفی را انجام می‌داد؛ چه جایی بود، چه معنویتی داشت، چه حس و حالی در آن نهفته بود، گویا به چند مکان به طور هم‌زمان سفر کرده بودم… از گلیم پهن شده آبی رنگ زیبا که وصف حال دیدارهای رهبری را داشت گرفته تا فرش حرم امام حسین، حضرت زینب و ضریح قدیمی حضرت رقیه که اطراف تابوت حاج قاسم، همرزمش و شهید گمنام قرار گرفته بود.

پس از گذشت ساعاتی در این بیت نورانی، نوبت به نقطه متفاوت سفر می‌رسد؛ قرارمان ساعت عاشقی ۱:۲۰ در گلزار شهدای کرمان بود؛ همه اتوبوس‌ها آرام آرام رسیدیم که در بدو ورود توفیق دیدار شهید گمنام ۱۹ ساله نصیب‌مان شد؛ چه مهمانی‌ای بود آن شب… جوانی گمنام و هم سن و سال ما به استقبالمان آمده بود و چه لحظه‌ای از این زیباتر؟!ته دلم می‌گفتم «حاجی خوب بلده از دختراش استقبال کنه! شکلات، شیرینی پنجره‌ای، کیک، چایی و…؛ الحمدلله که چنین پدری دلسوز و مهربانی داریم.»

در بین برنامه‌ها یادی کردیم از دختر کوچولویی که به گلزار شهدا رفته بود تا شکلات پخش کند و برای سردار هم شکلات برد و سردار شکلات را با دستان خود در دهان نگین گذاشت؛ آری آن شب نگین هم میزبان ما بود و چقدر گریه کردیم با گریه‌هایش و چه خاطراتی مرور شد...

دقایقی بر سر مزار رفتیم و خوب درد و دل این روزهایمان را برای حاجی گفتیم، عاقبت بخیری خواستیم، توفیق شهادت و…. پس از زیارت مزار او، نوبت به زائرانش رسید و همه ما به‌دنبال مزار دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی می‌گشتیم؛ مزاری که خیلی بزرگ نبود، حوالی قد و قواره یک دختر نحیف ۱.۵، ۲ ساله؛ چه صحنه‌ای بود، چقدر دردناک بود، فکر من پیش آن مردی بود که کل خانواده‌اش را در یک روز از دست داده و در آن لحظات ما بودیم که با دلی جا مانده در گلزار شهدا کرمان راه افتادیم و به اصفهان آمدیم…

کد خبر 750958

دیگر خبرها

  • گوترش: حمله اسرائیل به رفح غیرقابل تحمل خواهد بود
  • روایت ژنرال اسرائیلی از برنامه 3 میلیارد دلاری برای بمباران ایران!
  • شادی مردم رفح از شنیدن خبر توافق حماس برای آتش‌بس | فیلم
  • شادی مردم رفح از شنیدن خبر توافق حماس برای آتش‌بس
  • روایت دختران حاج قاسم از اصفهان تا خانه پدری
  • آقای رئیسی! به‌قول حسین شریعتمداری الان زنگ انشا نیست
  • وعده صادق و جنگ احزاب چه شباهت عجیبی؟! | روایت متفاوت حسین شریعتمداری از حمله ایران به اسرائیل
  • آقای رئیسی! به‌قول حسین‌ شریعتمداری الان زنگ انشا نیست /۳۴ ماه از عمر دولت تان گذشته و شما هنوز دارید می گویید: باید فلان شود و نباید بهمان شود!
  • محمد مهاجری : جناب آقای رئیسی! به‌قول حاج‌ حسین‌ آقای‌ شریعتمداری الان زنگ انشا نیست
  • صدایی که دستور جنایت صادر کرد! | مادرم گفت تو دیوانه ای و شنیدن این جمله موجب شد تا من ...